نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

گواهی‌نامه پایان‌دوره تمبک و پیانو و مربی‌گری سیده منور برادران قوامی

گواهی‌نامه‌ی پایان‌دوره‌ی ابتدایی ساز تنبک سیده منور برادران قوامی هنرجوی ایمان ملکی

nyTxazOgptBeaEtXbpZReJmE گواهی‌نامه پایان‌دوره تمبک و پیانو و مربی‌گری سیده منور برادران قوامی

گواهی‌نامه پایان‌دوره تمبک و پیانو و مربی‌گری سیده منور برادران قوامی
به نام خداوند جان و خرد
۱۴۰۱/۰۳/۱۰
شماره : ۲۷۲۳/۹۹۷۱
گواهینامه‌‌ی صلاحیت تدریس بدینوسیله گواهی میشود سرکار خانم سیده منور برادران قوامی دارنده کد ملی ۲۵۹۳۴۳۶۶۹۷  صادره از  رشت متولد  ۱۳۶۱ دوره‌ی مربیگری کتاب آموزش تمبک حسین تهرانی را در این آموزشگاه گذرانده‌اند و دارای صلاحیت تدریس در این زمینه می‌باشند. 
ایمان ملکینیما فریدونی
گواهی‌نامه‌ی پایان‌دوره‌ی ابتدایی ساز تنبک سیده منور برادران قوامی هنرجوی ایمان ملکی
گواهی‌‌نامه پایان‌دوره ابتدایی سیده منور برادران قوامی هنرجوی پیانوالهه نقوی آموزشگاه موسیقی فریدونی
PAXl9Hf7Wruj2VVQz79uJ7F5mBZEjEHObSjC9gj95cnU5JEvOsDh nXH8pXYZAeV1JfFemLqcPbNVkU dBAlf8Cs 0rpFrLl3XmBjFIdz5Y7EA8j گواهی‌نامه پایان‌دوره تمبک و پیانو و مربی‌گری سیده منور برادران قوامی

به نام خداوند جان و خرد

تاریخ: ۱۳۹۸/۰۸/۱۹

شماره: ۳۷۴۸/۹۹۲۵

هنرجوی گرامی سرکار خانم سیده منور برادران قوامی

بدین‌وسیله موفقیت شما را در به‌پایان رساندن دوره ابتدایی  رشته‌ی پیانو تبریک می‌گوییم. امیدواریم با ادامه فعالیت هنری خود شاهد شکوفایی خلاقیت شما در این زمینه باشیم. ارزیابی ما از  شما در این دوره به شرح زیر است:

نظم و اخلاق: عالیاکول: توانایی هم‌نوازی:
رعایت دقیق ریتم: عالیقدرت گوش: عالیتمرین روزانه: عالی
دشیفر: توانایی کوک ساز: سونوریته:
نوانس: دقت اجرا: عالی

رپرتوار نواخته شده در این دوره: کتاب اول و دوم مایکل آرون

همچنین سطح کاری شما در این دوره عالی  است.

ایمان ملکیالهه نقوینیما فریدونی
Nczpqdi 5B0SeafwcR2D7a9Cao5Pfg qqIemhfaeOkkQqI JB10POoggbug38Nusm u TJSZFdk3LBrLqphReGydiMqnv3igeAlmsb5FaESdjvDi58p51HkEJC5t83Fbf6zLcUri گواهی‌نامه پایان‌دوره تمبک و پیانو و مربی‌گری سیده منور برادران قوامی
گواهینامه‌ مربی‌گری تمبک کودکان سیده منور برادران قوامی آموزشگاه موسیقی فریدونی‎⁨
QeeEdPfK7SQuFfnWLdAlukYe1qkdKGESg8VlBldot5pDCBADaSOBi81LZ6bHjnTI1nrWxFuw گواهی‌نامه پایان‌دوره تمبک و پیانو و مربی‌گری سیده منور برادران قوامی
گواهی‌نامه پایان‌دوره ابتدایی ساز تنبک سیده منور برادران قوامی هنرجوی ایمان ملکی آموزشگاه موسیقی نیما فریدونی
نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

مشروطه و تغییر محتواییِ تصنیف‌خوانی نوشته جواد ظل طاعت

مشروطه و تغییر محتواییِ تصنیف‌خوانی نوشته‌ی جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله


جنبش مشروطه علاوه بر تأثیرات فراوانی که از منظر سیاسی و اجتماعی براي کشور داشت، از بعد فرهنگی و هنري نیز تأثیرات شگفتانگیزي بر جاي گذاشت که تأثیرات آن، هنوز هم در جامعه ایرانی قابل رویت است. در این میان، موسیقی بیش از سایر هنرها توانست خود را با گفتمان مشروطه همراه کند و در مقاطعی، به رسانهاي براي این جنبش عظیم اجتماعی تبدیل شود. به تعبیري دیگر، یکی از عواملی که سبب پیروزي جسمی جنبش مشروطیت شد، رابطه تنگاتنگش با موسیقی بود. به تعبیري دیگر، در واقع موسیقی و مشروطیت با یکدیگر یک رابطه همیشگی و یک رابطه علت و معلولی داشته و به هم، یاري رسانده اند. براي اثبات این ادعا می بایست کمی به قبل از دوره مشروطیت برگشت و نگاهی به اواخر دوران قاجار داشت. در دوره قاجار، موسیقی در واقع نقش مهمی در زندگی مردم نداشت و بیشتر، نقش تفریحی داشته و همچنین ارزش و اهمیتی هم، براي موسیقیدانان وجود نداشت و به نوعی، در واقع هنرمندان، عمله جات طرب محسوب می شدند و در کارهاي خانه، به تمام رجالِ آن زمان، کمکهاي زیستی کرده، بدون آنکه به کار اصلی شان، موسیقی بپردازند و این حکایت، تا شرایطی ادامه داشت که موسیقی را از پا انداخت. این رویه ادامه داشت تا زمانیکه جنبش مشروطیت موسیقی دیگري می طلبید. به روایتی دیگر موسیقیِ آه و ناله و یا موسیقی عیاشی هاي شبانه درباري با جنبش مشروطیت همراه نبود و نیازهایش را برآورده نمی کرد. در واقع موسیقی اي طلب شد که به جاي ناله و زاري، فریاد و خروش را بوجود آورد و بدین شیوه بود که نیاز جامعه برآورده می گردید و هنرمندانی به روي کار آمدند که براي جنبش مشروطیت موسیقی نوشتند و آهنگ ساختند که در راس آنها زنده یاد “غلامحسین درویش” جاي داشت که می شود وي را مبدع و مبتکر موسیقیِ نو، در آغازِ پس از مشروطیت بشمار آورد. از زمان “امیرکبیر” و با نوسازي ارتش و آوردن موزیک نظام، بسترسازيهاي اولیه براي تغییر در موسیقی ایرانی فراهم شد. دوره “ناصرالدینشاه” نیز به جهت ثبات سیاسی موجود و علاقهمندي شاه مستبد ایرانی به هنر و هنرمند، فضایی مناسب براي فعالیتهاي هنرمندان، بهخصوص هنرمندان موسیقی فراهم کرد تا در قالب کنسرتهاي مجلسی و درباري و نیز حضور در گروههاي بزرگ تعزیه، خود را در معرض تماشا و

داوري مخاطبان و مردم قرار دهند. اعلام فرمان مشروطیت در 14 مرداد 1285 خلاقیت اهالی موسیقی را به یکباره شعلهور ساخت. در این دوره علاوه بر ظهور برخی ترانهسرایان مستعد، بهرهمندي از سازهاي غربی و ساختن آثاري، بر مبناي اینگونه موسیقایی رواج یافت و ژانرهایی نظیر پولکا، والس و مارش وارد موسیقی ایرانی شد. گروه نوازي در ابتداییترین شکلش قوت گرفت و دادن کنسرت در ایران روندي رو به رشد به خود گرفت. شاید این از بخت خوب اهالی موسیقی بود که در همان زمانها چند چهره برجسته در زمینه موسیقی و ترانهسرایی و تصنیفسازي به میدان آمدند و اوج گرفتند. “عارف قزوینی”، “علی اکبرخان شیدا”، “محمدعلی امیرجاهد” و “ملک الشعراي بهار” هر یک توانستند با سرودههاي خود، جانی تازه به موسیقی و همچنین به جنبش مشروطه ببخشند. اگرچه “ایرج میرزا” شعر معروف » تو شاعر نیستی تصنیفسازي« را در جهت تخفیف و تحقیر “عارف قزوینی” به کار برد، اما تاریخ موسیقی ایران و نیز جنبش مشروطه ثابت کرد آن چیزي که بیش از همه کاربرد داشت و در خدمت جنبش مشروطه بود و بعدها در زمره بهترین تصنیفهاي تاریخ موسیقی معاصر ایران ثبت و ضبط و ماندگار شد، تصنیفهایی بود که “عارف” سرود و خواند. تصنیفهایی که بعدها بهترین خوانندگان و آهنگسازان بارها و بارها به بازخوانی و بازسازي آن همت گماشتند. از سرودههاي معروف عارف میتوان به »از خون جوانان وطن لاله دمیده …« اشاره کرد که عارف آن را براي مجلس دوم و به یاد قربانیان آزادي سرود. این تصنیف را چهرههایی چون “عبداالله خان دوامی”، “عسگر عبداالله اف” )در آذربایجان( و “الهه” خواندند و نیز “محمدرضا شجریان” در دو نوبت ) ابتدا با تنظیم محمدرضا لطفی در قبل از انقلاب و سپس با تنظیم فرامرز پایور در بعد از انقلاب( این کار را خواند که در همان سالهاي اول انقلاب با استقبال گسترده مخاطبان و مردم روبرو شد. “لطفی” در اجراي خود از ریتم و تمپوي آرامتري در مقایسه با پایور بهره برده است. تصنیف “باد خزانی” نیز از دیگر تصنیفهایی بود که به نوشته “حسن مشحون” در کتاب تاریخ موسیقی ایران؛ “عارف” آن را به یاد سران آزادیخواه آذربایجان سرود. این تصنیف بعدها توسط بانو “قمرالملوك وزیري” خوانده شد و در دهه هفتاد نیز “صدیق تعریف” آن را در نغمه افشاري بازخوانی کرد.

به نوشته “حسن مشحون” در کتاب تاریخ موسیقی، صوت مؤثرِ “عارف” و نالههاي جانکاه آهنگ، از داستان ملتی غمزده که در راه آزادي، کوششها کرده و به نتیجه نرسیده بود حکایتها میکرد. روایت “روحاالله خالقی” که خود در دوران کودکی صداي “عارف” را در کنسرتی با تار “شکريِ” نامی شنیده بود؛ میزان اهمیت تصنیفهاي “عارف” را نشان میدهد. “عارف” در حدود 20 تصنیف ساخته است که اشعارش شامل یک دوره تاریخ گویاي 14 سال اول مشروطیت ایران است که تصنیف شور ) اي امان از فراقت …( آغاز میشود و در نهایت با تصنیفی درباره جمهوري به پایان میرسد. “محمدعلی امیرجاهد” نیز از جمله ترانهسرایانی بود که به نوشته “حسن مشحون”، در جنگ جهانی اول به آزادیخواهان پیوست و… سرود و تصنیفهایی که از شور میهنپرستی او حکایت میکرد انتشار میداد. برخی از تصنیفهاي “امیرجاهد” عمدتاً توسط بانو “قمرالملوك وزیري” خوانده شد که بعدها نیز خوانندگانِ زن و مرد دیگري آن را بازخوانی کردند. “ملک الشعراي بهار” دیگر شاعري بود که بر خلاف دو ترانهسراي دیگر در همکاري با یکی از نامداران موسیقی قرن بیستم ایران، “غلامحسین درویشخان”، تصنیفهایی را سرود که از آنها فضاي دفاع از وطن به خوبی استشمام میشد. “درویشخان” در همراهی با انجمن اٌخٌوت به سمت تشکیل ارکستري روي آورد و همو بود که برخی از فرمهاي نو را به موسیقی سنتی ایران اضافه کرد و براي نخستین بار گروهنوازي را نیز در این گونه موسیقایی رواج داد. “ملکالشعراي بهار” با همکاري “درویش خان”، تصنیفهایی را سرود که از آنها فضاي دفاع از وطن به خوبی استشمام میشد. تصنیف “زمن نگارم”، از جمله تصنیفهایی است که بهار آن را ساخت و در بخشهایی از آن به صراحت از نداشتن علاجی براي ایران یاد میکند. استاد “محمدرضا لطفی” آن را در آلبوم به یاد “درویشخان” با صداي “نصراالله ناصحپور” آورده است، تا به شکلی ظریف از یادآوري وضعیت کشور در سالهاي ابتداي دهه شصت بگوید که بسیاري از دوستانش مجبور به عزلتنشینی و یا ترك کشور شدند. تصنیفهاي تمامی این سرایندگان بیشتر کارکرد رسانهاي داشت و شاید بتوان در تعاریف امروزین، آن را رسانهاي قوي و مؤثر در انتقال پیامهاي انقلابی به مردم در سراسر ایران به حساب آورد؛ پلی

ارتباطی که شاید اهل سیاست و مطبوعات از چنین امکانی براي ارتباطگیري با توده شهروندان و انتقال پیام جنبش مشروطیت برخوردار نبودند. بر خلاف روزنامه که تنها گروهی خاص میتوانستند آن را بخوانند و یا حتی تهیه کنند، ویژگی تصنیفهاي یادشده در این بود که در کمترین زمان ممکن و بعد از خوانده یا سروده شدن دست به دست میشد و به حافظههاي مردم سپرده و به سرعت بر زبانها جاري میشد. اکنون که بیش از 11 دهه از آن دوران میگذرد هنوز تصنیفهاي یادشده که از آنها میتوان به عنوان وطنیهها یاد کرد، از چنان قوت ملودي و غناي موسیقایی برخوردارند که هر شنوندهاي را بیاختیار مجذوب خود میکند. آنچه ترانه سازان مانند “عارف”، از طریق موسیقی عرضه می کردند، مردم سالها در آرزویش بودند که همانا آزادي، ترقی، نوآوري و زندگی نو و تازه بود و این امر با تاثیري دو جانبه کاملا هویدا و تاثیري از لحاظ فرم موسیقی و تاثیر محتواي اجتماعی داشت. اما در هر دو حال می توان “عارف” و “درویش خان” را بعنوان نمونه اي بارز مطرح کرد. “درویش خان” براي اولین بار بود که موسیقی ایران را از مرحله محلی درمی آورد و به نوعی، سازبندي ها را متحول و سازهاي غربی را وارد ارکستر نمود و با پیانو و ویولن کارهایش را عرضه می کرد و بدین طریق تمام فرم موسیقی ایران را متحول نمود و می توان گفت؛ به نوعی این آهنگها هم آوایی با نیاز جامعه و اهداف انقلابی آن زمان داشت. البته می بایست اشاره نمود که کارها بصورت انفرادي انجام می شد و به صورت یک کار حزبی نمایان نبود؛ اما این کارهاي تکی و انفرادي، زمینه را براي جنبش و نیاز یک اجتماع گسترده تري مهیا می کرد و در این زمینه موفق هم شد تا جایی که بعد از دوران مشروطیت، هنگامیکه کلنل “علینقی خان وزیري”، سکان موسیقی را در دست گرفت، نوع موسیقی به کلی عوض شد. به صورتیکه نوع موسیقی ریشه در سنت داشت اما از لحاظ نحوه اجرایی، کاملاً مدرن و نوآورانه بود. در دوره “رضاشاه” که یک دوره اقتدارگرایی محسوب می شد، از موسیقی براي وسیله ابراز اقتدار استفاده می کردند و این شد که به سمت یک نوع از موسیقی میهنی با محتوي میهن دوستانه رفتند و باعث خلق ریتم هاي پرشورِ مارش نظامی غربی شد که افرادي مانند “مین باشیان” و “ابراهیم آژنگ” و “حسین هنگ آفرین” و… در ارتش ایران بودند که این ملودي ها را خلق می کردند و در حد هدفهاي پرورش افکار نقش پررنگی داشتند. از سال 1299 که کودتاي “رضاخان” به وقوع پیوست

تا سال 1320، در واقع موسیقی مقید به احکامِ پرورشِ افکاري بود. یعنی فقط باید میهن پرستی و آزادیخواهی و علاقه و میل به حاکمیت را ترویج می داد و دوره اقتدارگرایی “رضاشاه”، به دنبال همین هدف و گرایش بود که موسیقی ویژه خودش را داشته باشد. تنها موردي که مغایر با این روش به چشم می خورد مورد “علینقی وزیري بود”. کلنل وزیري عموما به عنوان یک مرکزیت تحول در موسیقی ایران مطرح بوده است که اولین مدرسه موسیقی ایران را در سال 1301 تاسیس و سپس کلوپ موزیکال را تشکیل و پس از آن، هنرستان عالی موسیقی ایران را پایه گذاري کرد. موسیقی دانان در دوره “وزیري” بیشتر به جنبه نظري موسیقی، توجه کرده و اینکه موسیقی از لحاظ نظري چه خصوصیاتی دارد و چگونه باید با آن رفتار کرد، تحلیل و توجه داشتند. “وزیري” براي این موضوع متٌد و فلسفه جدیدي را اتخاذ و ابداع کرد و آن اینکه موسیقی را با هماهنگی اجرا کرد و یک نغمه ساده با یک ساز جلوه اي ندارد و موسیقی جدي نمی تواند باشد. موسیقی وقتی ارزش علمی پیدا می کند که در قالب گروه باشد و بصورت گروه و دسته جمعی اجرا شود. مشکلِ اصلی موسیقی در دوره “رضاشاه” به بعد در مجامعِ مربوط به موسیقی، این بوده که موسیقی ایرانی، داراي ربع پرده هایی است که نمی شود آنرا همگانی کرد و با ارکستر و متد غربی نیز، نمی توان آنرا عرضه نمود که این موضوع سبب شد تا تئوري گام 24 قسمتی را عرضه کرد و اینکه ربع پرده ها، یک شخصیت ویژه اي داشته و موسیقی ایرانی را با گام ربع پرده می توان به ارکستراسیونهاي جدي بین المللی دنیا پیوند داد و از این بابت هم یک تازگی زیبایی بوجود آورد و براي غربی ها هم قابل فهم تر می نمود. اما متاسفانه بنیادگرایان همیشه مانند همه جنبه هنري دیگر، دست بالا را داشتند و معتقد بودند که هیچ نوع تغییري در موسیقی نمی بایست بوجود آید و مضرابها نباید پس و پیش شود و هیچ مضرابی نباید جاي مضراب دیگر را بگیرد و اینکه هر آنچه را که استاد گفته است می بایست به همان صورت اجرا گردد، که “کلنل وزیري” با آن مخالف بود. نقش زنان در موسیقی نیز از همان زمانِ جنبشِ نوآوري در ایران، پررنگ تر شده و از همان زمانِ “وزیري” آغاز شده شده بود. براي اینکه کلنل، بخشی را به موسیقی زنان در مدرسه موسیقی و کلوب موزیکال اختصاص داده بود و با توجه به وضعیت متصبانه جامعه مجبور به جدا کردن زنان از مردان بود، اما به صورت جداگانه برایشان کنسرت ترتیب می داد

و به صورت آکادمیک، آنان را پرورش می داد و این که زنان به آزادي هاي ویژه اي دست پیدا کرده بودند مانند رفع حجاب و در جامعه موسیقی نیز، دنبال راه “وزیري” شدند. بعد از انقلاب 57 موسیقی به سه دوره تقسیم می شود، دهه اول که توام با اختناق شدید بود و به نوعی صحبت از انهدام موسیقی مطرح می شد. دهه دوم در اثر فشار جامعه و نیاز به موسیقی، غیر از آنچه دستگاههاي دولتی پخش می کردند، سبب شد که راههایی پیدا شده که علاقمندان از قید و بند، رها شوند، مانند استاد “حسین علیزاده” با اجراي “نی نوا” که گریزي بود از وضع موجود. در نتیجه محدودیت ها را شکست و سازهاي غربی را در کنار سازهاي سنتی نشاند و آهنگهایی با ریتم هاي مرکب ساخت، مثل ریتم هاي لنگ که نوآوريِ تازه اي بود. در واقع “علیزاده” زنگ پیش به سوي نوآوري را به صدا درآورد و “محمدرضا لطفی” و “پرویز مشکاتیان” نیز، نقش ویژه اي را ایفا کردند و این شد که در دهه دوم در اثر کوشش آهنگسازان جوان وضعیت موسیقی در ایران بهتر شد و در نتیجه حاکمیت بر فرهنگ نیز، کمی عقب نشسته و راهها را باز کرد. اما دهه سوم دهه توفنده ایست و مثل اینکه جامعه بهم ریخته باشد و همه چیز از هم گسسته. یعنی به سوي بهتر شدن دگرگون شده. و می بایست دید که در دهه چهارم – زمان فعلی- آیا احتمال بهتر شدن اوضاع وجود دارد یا خیر؟ چون گسیختگی و ناهنجاري در موسیقی جاري بسیار رویت شده و متاسفانه آن شکوفایی که در دوره دوم ما را به خود امیدوار می کرد، اثري از آن، در دهه چهارم دیده نمی شود.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

پگاه شریفی مدرس سنتور

پگاه شریفی مدرس سنتور

تحصیلات
کارشناسی :
مھندسی برق الکترونیک
کارشناسی ارشد :
نوازندگی موسیقی ایرانی دانشگاه ھنر
سوابق تحصیلی :
– ارف : خانم عامری ) مرکز موسیقی و سرود ( – سنتور : میلاد کیایی، محمدرضا فیاض، آریا محافظ، مینا افتاده، مجید کیانی – سلفژ : سعید علیجانی، سیاوش پورمھدی روشن – ھارمونی و فرم : مسعود ابراھیمی – پیانو : رزیتا شاکر، علیرضا دریاری – تئوری موسیقی : سعید علیجانی، حسین مھرانی، شریف لطفی، ھومان اسعدی، احسان ذبیحی فر

سوابق اجرایی :
• عضویت در ارکستر موسیقی نو بھ رھبری استاد علیرضا مشایخی و سعید علیجانی از 91 تا کنون و اجراھای متعدد بھ مناسبت ھای جشنواره موسیقی کلاسیک تا معاصر، جشنواره فجر و.. در تالار رودکی
• ضبط قطعات استاد علیرضا مشایخی
در جستجوی زمان از دست رفتھ و افلیا شماره 2؛ آلبوم متا ایکس، نشر ماھور مرکوری • ھمکاری با ارکستر موسیقی پارس از 91 تا 95 و اجراھای متعدد در جشنواره موسیقی فجر • ھمکاری با گروه کوبھ ای پارس بھ رھبری امیر مقرب صمدی بھ عنوان تکنواز سنتور، سال 92، تالار وحدت، روز
جھانی کودک
• اجرا در سفارت اتریش، ھنرستان موسیقی تھران،دانشگاه تھران و …

اولین دیدار فضل الله توکل خواننده غزل سنتور پگاه شریفی.mp4

اولین دیدار فضل الله توکل خواننده غزل سنتور پگاه شریفی.mp4

« اولین دیدار »

ترانه و ملودی: استاد فضل الله توکل

تنظیم: پیمان براری

خواننده: غزل

ویولن: حمید فرتاش، پیمان براری

ویولنسل: سهراب ملک زاده

تار: استاد امیرحسین رضا

سنتور: پگاه شریفی

فلوت: عسل خردیار

تمبک: مهدی رحمانی

ضبط: استودیو رهام

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

کنسرت شماره ۱۳ آموزشگاه موسیقی فریدونی ۲۵ آذر ۱۳۸۸ کانون پرورش فکری کودکان

فیلم کنسرت شماره ۱۳ آموزشگاه موسیقی فریدونی  ۲۵ آذر ۱۳۸۸ کانون پرورش فکری کودکان

کنسرت13آموزشگاه موسیقی فریدونی- گروه پنج – کانون پرورش فکری کودکان-25 آذر1388 بخش 3

کنسرت13آموزشگاه موسیقی فریدونی- گروه پنج – کانون پرورش فکری کودکان-25 آذر1388 بخش 3

کنسرت13 آموزشگاه موسیقی فریدونی- گروه پنج – کانون پرورش فکری کودکان-25 آذر1388 بخش 1

کنسرت13 آموزشگاه موسیقی فریدونی- گروه پنج – کانون پرورش فکری کودکان-25 آذر1388 بخش 1

کنسرت13آموزشگاه موسیقی فریدونی- گروه پنج – کانون پرورش فکری کودکان-25 آذر1388 بخش 4

کنسرت13آموزشگاه موسیقی فریدونی- گروه پنج – کانون پرورش فکری کودکان-25 آذر1388 بخش 4

کنسرت13آموزشگاه موسیقی فریدونی- گروه پنج – کانون پرورش فکری کودکان-25 آذر1388 بخش 2

کنسرت13آموزشگاه موسیقی فریدونی- گروه پنج – کانون پرورش فکری کودکان-25 آذر1388 بخش 2

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

گلنار رياحی نوازنده، آھنگساز، مدرس گیتار کلاسیک

گلنار ریاحی مدرس گیتار کلاسیک

فراگيری گيتار را از سنين کودکی آغاز نمود و نوازندگی گيتار کلاسيک را نزد اساتيدی چون کارينا کيميايی، کيوان ميرھادی، پدرام فلسفی و پيمان فخاريان به صورت جدی دنبال کرد.
در اين مدت تئوری موسيقی و ھارمونی را زير نظر بھزاد ميرخانی فراگرفت و موفق به اخذ مدرک تئوری موسيقی و (TUV) نوازندگی گيتار کلاسيک از کالج ترينيتی لندن شد. وی گواھی تئوری موسيقی کلاسيک را از دانشگاه تيمز ولی لندن اخذ نمود.
او با درجه فوق ليسانس در رشته پژوھش ھنر از دانشگاه آزاد ھنر و معماری تھران فارغ التحصيل شده است.
وی ضمن برگزاری اجراھای مختلف تکنوازی و گروه نوازی در حال حاضر به تدريس گيتار اشتغال دارد.
دو آلبوم به نام ھای:
رزت (تکنوازی گيتار کلاسيک)
گذر عمر (دوئت گيتار و ويولون سل با آھنگسازی محمد مطيع الحق) از وی منتشر گرديده است.
تحصيلات و سوابق ھنری:
– سابقه تدريس بيش از ١۵ سال به کودکان و بزرگسالان در ايران و خارج از کشور
– دارای کارت صلاحيت تدريس
– عضو نوازندگان (درجه يک) خانه موسيقی
– دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته پژوھش ھنر
عنوان پايان نامه: بررسی تاثيرات موسيقی غرب بر شرق و خاورمیانه و باالعکس
– دارای مدرک تئوری موسيقی ونوازندگی گيتار کلاسيک از کالج ترينيتی لندن
– برگزاری کنسرت ھای تکنوازی و گروه نوازی:
درايران: تالار رودکی، فرھنگسرای شفق، تالار حافظ ، تالار فارابی، سفارت انگليس و …
در امریکا(کالیفرنیا): کتابخانه. Aliso Viejo
کتابخانه Irvine
گالری هنری Hugo Rivera
– شرکت در فستيوال ھای بين المللی به عنوان نوازنده
– تنظيم و آھنگسازی قطعاتی برای گيتار کلاسيک
– انتشار آلبوم رزت (تکنوازی گيتار کلاسيک)
– نوازندگی در آلبوم گذر عمر (دونوازی گيتار و ويولون سل)

ساری گلین تنظیم و گیتار گلنار ریاحی مدرس آموزشگاه موسیقی فریدونی.mp4

ساری گلین تنظیم و گیتار گلنار ریاحی مدرس آموزشگاه موسیقی فریدونی.mp4

تکنوازی گیتار کلاسیک گلنار ریاحی مدرس آموزشگاه موسیقی فریدونی.mp4

تکنوازی گیتار کلاسیک گلنار ریاحی مدرس آموزشگاه موسیقی فریدونی.mp4

بخشی از کنسرت ایرواین آمریکا گلنار ریاحی مدرس آموزشگاه موسیقی فریدونی.mp4

برای آموزش نوازندگی گيتار کلاسيک در آغاز به ھنرجويان کتاب Oxford نوشته  دبی کرکنل معرفی می گردد. پس از اين که ھنرجويان تمرينات اين کتاب را به خوبی اجرا نمودند و با مبانی تئوری موسيقی از قبيل ريتم، ضرب، نت ھا و سکوت ھا آشنايی پيدا کردند، به آن ھا قطعات ساده و در حد تکنيک ھنرجويان با توجه به علائق شخصی آن ھا ارائه می گردد. اين قطعات مجموعه ای از قطعات نسبتا ساده از رپرتوار گيتار کلاسيک می باشد که گلنار ریاحی آن ھا را گردآوری نموده و تحت عنوان جلد اول گيتار کلاسيک در اختيار آن ھا قرار می دھد.

پس از اتمام کتاب اول، ھنرجويان کتاب کارولی را آغاز می کنند. اين کتاب از نظر تکنيک دست چپ بسيار آموزنده است و ھنرجويان را قادر به نواختن قطعات پيشرفته تر می نمايد. در حين آموزش اين کتاب قطعاتی در سطح متوسط که دارای دوبل نت ھای بيس، آکورد، آرپژو ريتمھای کمی پيچيده ترمیباشند به آنھا داده می شود که ھمگی درجلد ٢ کتاب گيتارکلاسيک جمع آوری شده اند و در اختيار ھنرجويان قرار می گيرند. پس از آموزش کتاب دوم، ھنرجويان تمرينات گام از کتاب گام ھا و تمرينات Trinity Guildhall و نواختن آرپژ، از کتاب ١٢٠ آرپژ جوليانی و تمرينات دست راست را از کتاب Pumping Nylon واتود از کتاب ٢٠ اتود ساده Leo Brouwer وتئوری موسيقی از کتاب ھای تئوری Trinity Guildhall که شامل ريتم، ضرب، فواصل، آکورد ھا، گام ھا و توضيح مفاھيم و اصطلاحات موسيقی می باشد آغاز کرده و در ھر جلسه موظف به ارائه آن ھا می باشند، و درنھايت جلد سوم کتاب گيتارکلاسيک که شامل قطعات پيشرفته و گام تکنيکال می باشد در اختيار ھنرجويان قرار می گيرد که در اين شرائط ھنرجو قادر به نواختن قطعات کلاسيک، موسيقی فيلم، قطعات فولکلور و قطعات ايرانی می باشد.