نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

محمدرضا لطفی داروگ نوشته جواد ظل طاعت

استاد محمدرضا لطفی داروگ نوشته‌ی جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله برای ما


استاد محمدرضا لطفی-داروگ ” “افسانه ، کار راحتی نخواهد بود. در ” گذاردنِ موسیقی بر روی شعرِ نو، خصوصاً شعرِ “نیما یوشیج جواد معروفی” ملودی روان و سازگاری را بر روی آن نهاده است، بندهایی از ” “نیما” که زنده یاد ی سیما بینا” ضبط و پخش شده است. یکی دیگر از شعرهای ” وبا صدای منظومه ی معروف “نیما” و یکی از رساترین صداهای سنتی، ” “محمدرضا لطفی معروف نیما داروگ است که با یاری موسیقی در سالهای اولیه دهه ، کاری بی نظیر درآمده است. تا پیش از “داروگ” “محمدرضاشجریان” استاد ” از پیشگامان این عرصه پنجاه، کمترموزیسینی به سراغ شعرنو رفته بود. شادروان “محمدرضا لطفی ، گامی مهم در این مسیربرداشته بود. ” بود که با انتخاب آوازِ دشتی بر شعرمعروف” نیما یوشیج ” از فضاهای آوازی موسیقی سنتی است فضای به کار برده در این اثر، تلفیقی از دریافتهای “لطفی “نیما” نشستهو آن را به یکی از ماندگارترین آثار، در زمینه تلفیق که به خوبی در چارچوب شعر ” از این اثربه همراه موسیقی سنتی با شعرنو تبدیل کرده است. تنظیم زیباو حسیِ “فرهاد فخرالدینی در انتخاب ” و البته ذهن جوان و بکرِ “محمدرضا لطفی “محمدرضا شجریان” صدای آماده ی ملودیهای دلنشین و متفاوت با جریان رسمی موسیقی گلها، اثری آفرید که هنوز به عنوان یکی از ” داروگ را در سال موفقترین تلفیقهای موسیقی سنتی با شعرنو از آن یاد میشود. “نیمایوشیج 1330 سروده است. سالهای شکست ونومیدی که در بیشتر شعرهای آن سالها از جمله برخی از شعرهای دیگر نیما مانند قایق و خانه ام ابری است، انعکاس یافته است. داروگ قورباغه ای درختی است که بیش از همه در جنگل هاو کشتزارهای شمال کشور زندگی می کند. وقتی داروگ می خواند، نشانه آن است که باران خواهد بارید و کشتزاران را سیراب خواهد کرد. “نیما” خود داروگ را قاصد روزهای ابری می نامد و آواز او را انتظار می برد، تا شاید در کشتگاه خشک او نیز که در جوارِ کشت همسایه دیواره یآن نیز در حالِ از هم گسیختن است. ” دشوارتر از “محمدرضا لطفی برای استاد “نیما” گمان می رود که گذاردنِ موسیقی، بر روی شعر ” را برگزیده که از نخستین سروده های “افسانه ، بوده است. “معروفی” جواد معروفی” ” زنده یاد به سراغ ” “لطفی نیماست، وزن و قالبی سنتی داشتهو موسیقی سنتی را آسوده تر می پذیرد. اما استاد ” است و سازگار داروگ رفته است، سروده ای که نمونه ای از وزن پردازیها و تقطیعات ویژه “نیمایی ساختنِ آن، با قالب هاو فرم های موسیقی سنتی آسان نیست. شاید داروگ از نخستین تجربه ها در “اخوان ، ” “سایه ، پیوند شعرِ نو با موسیقی سنتی باشد. از آن پس، سروده های دیگری از “نیما” و… با موسیقی سنتی درآمیخته، که البته ” سهراب سپهری ” ، ” “نادر نادرپور ، “فروغ فرخزاد” ، ثالث” برخی از آنها موفق از کار درنیامده اند. در آنها هماهنگی و سازگاری میان شعرو موسیقی چندان رعایت نشده است و گاه حتی روحیه شعردر تضاد با مایه ی انتخابی موسیقی می باشد. اما داروگ به ” با هنرمندی ” با موسیقی او سازگاری نشان داده است. “لطفی “لطفی یاری دقت و کوشش استاد اعجاز انگیزش، با عشقش به آموختن و آموزش و گسترش موسیقی اصیل، با نگرش ترقی خواهانه ی خود به مسایل اجتماعی یکی از سرشناس ترین چهره های هنر معاصر میهن ایران به شمار می آید. با ، موسیقیِ سنتی ایران یکی از پیروان سرسخت، اما نواندیش خود ” “محمد رضا لطفی درگذشت استاد را از دست داد. وی نخستین موسیقی دان از نسل جدیدتربود که اندیشه ی دگرگونسازی در سر داشت. او علاوه برنواختن تارو سهتار به شیوههای تازه، قطعات مختلف موسیقی نیز برای ارکسترهای کوچک و بزرگ آفریده وبر روی سرودههای شاعران کلاسیک و نو، آهنگ نهاده است. من قلندری را همواره در وجود او در تشییع مراسم خاکسپاری وی گفته که:” ” “محمود دولت آبادی دیرهنگام به کشور بازگشت، اما ” دیدم که برای نو کردن دوستی ها تلاش های زیادی کرد. “لطفی به رغم برخوردن هنجارها و دریافتن نابهنجاری هایی که کم نبود، او آمد و سرانجام وظیفه نهایی خود را انجام داد، وظایفی که با آموزش دانشجویان نگران هنرنمایی آنها بودیم، آغاز شد و تا آخرین برای آموزش موسیقی، تلاشی فراموش نشدنی ” لحظات زندگانی او ادامه پیدا کرد. تلاش “لطفی است، گرچه او به سلامت خود زیاد اهمیت نمی داد و آن را رعایت نمی کرد، اما شاید این یک راهی از قلندری اوبود که می خواست به این شکل باشد. قلندری که آزادگی اصلی ترین مولفه آن بود.” همراه با بداههخوانی او ” “محمدرضا لطفی میگوید: بداههنوازی تار ” دولتآبادی ” در جای دیگری از «کلیدر» سرانجام مجوز نشر نگرفت و منتشرنشد. در ادامه، این نویسنده ی پیشکسوت درباره میگوید، بداههنوازی وبداههخوانی مشترك این دو از ” همکاری مشترکش با “محمدرضا لطفی رمان سترگ «کلیدر» که سالها پیش انجامو برای دریافت مجوز نشر به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارایه شده، در گرفتن مجوز نشر به مشکل برخوردهو سرانجام منتشر نشده است. متن ” از اوایل سال “محمدرضا لطفی و نوای تار ” “محمود دولتآبادی بازخوانیشده این رمان با صدای “محمود 1383 برای کسب مجوز از سوی نشر ثالث به وزارت ارشاد رفته بود، اما سرانجام به گفته ” این اثر مجوز نشر دریافت نکردهو منتشرنشده است. دولتآبادی در سال 1325 در گرگان زاده شد و تحصیلات اولیه موسیقی را در همانجا آغاز ” “محمدرضا لطفی و ” کرده و سپس در تهران در هنرستان شبانه موسیقی ملی نزد شادروان “علی اکبرخان شهنازی ، “نورعلی خان برومند” ” آنرا ادامه داده است. استادانِ دیگراو در دانشگاه تهران، حبیب االله صالحی ” در دهه پیش از ” بوده اند. “لطفی ” “محمدتقی مسعودیه و ” “سعید هرمزی ، ” “عبداالله خان دوامی انقلاب، گروه موسیقی شیدا را بوجود آوردو در رادیو تلویزیونِ ملیِ ایران و مرکز حفظ واشاعه ” موسیقی به کار پرداخت. گروه شیدا در جشن هنر شیراز و جشن طوس نیز فعال بوده است. “لطفی پس از انقلاب نیز، چند سالی به کار در ایران ادامه دادو حتی برای مدتی سرپرستی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را بر عهده گرفت. اما بالاخره اونیز ناهنجاری های زمانه را تاب نیاورد ورهسپار آمریکا شد و مرکز موسیقی شیدا را در آن دیار بازسازی کردو به آموزش موسیقی ایرانی و برگزاری کنسرت پرداخت. وی آهنگ های بسیاری ساخته است که غالب آنها را “محمدرضا شجریان” و… از خوانندگان تصنیف های او بشمار می ” “شهرام ناظری و سیمابینا” ” ، ” مرضیه خوانده است. ” روند. ” رفته است و به در میان شاعرانِ معاصر، بیش از همه به سراغ “هوشنگ ابتهاج ” “لطفی استاد خصوص برخی از غزلیات نابِ او را با موفقیت به جامعه موسیقی برده است. به نظر می رسد که به آن پرداخته است. نگاه دیگر این است که شاید داروگ ” داروگ تنها کارِ “نیما” باشد که “لطفی ، نمی توانست اینچنین موثرو کارساز در بیاورند. “شجریان” و ” را هیچکس دیگربه اندازه “لطفی صدای رسای “شجریان” قالب مناسبی برای بازتاب حسرت نیماست. “داروگ” خشک آمد کشتگاه من در جوار کشت همسایه گر چه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران» قاصد روزان ابری داروگ کی می رسد باران؟ بر بساطی که بساطی نیست در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد ـــ چون دل یاران که در هجران یاران ـــ قاصد روزان ابری داروگ کی می رسد باران؟