توضیحات
🔸 توضیح محصول:
🎼 نت سرو و بید پرویز یاحقی مرضیه یکی از آثار ماندگار موسیقی سنتی ایران است که برای نوازندگان حرفهای فرصتی ویژه برای تجربه اجرای اصیل ایرانی فراهم میکند. رحیم معینی کرمانشاهی این ترانه را سروده، پرویز یاحقی آن را آهنگسازی کرده و مرضیه با صدای بینظیرش اجرا کرده است.
احمد جباریان، نوازندهٔ تار ساکن آلمان، این قطعه را با دقت بالا آوانگاری کرده و نت آن را برای اجرا روی سازهایی مثل تار، ویولن و سنتور آماده کرده است. تنظیم این اثر در آواز بیات اصفهان و مایه ر انجام شده و برای نوازندگان در سطح متوسط تا پیشرفته طراحی شده است.
📚 فهرست مطالب:
🎵 معرفی اثر سرو و بید
🎼 ویژگیهای موسیقایی و تکنیکی نت
📊 جدول مشخصات فنی
🎤 متن کامل شعر اثر
🎵 معرفی اثر سرو و بید
قطعه «سرو و بید» مکالمهای شاعرانه بین سرو مغرور و بید پندده است. این گفتگو از نگاه شاعر، نماد جوانی و پیری، خودباوری و فروتنی است. موسیقی این قطعه، فضای لطیف و احساسی بیات اصفهان را بهخوبی منعکس میکند.
🎼 ویژگیهای موسیقایی و اجرایی
✅ تنظیم با مایه ر در دستگاه بیات اصفهان
✅ مناسب برای تمرین آوازخوانی و بداههنوازی
✅ شامل نتنویسی دقیق با ساختار دستگاهی
✅ مناسب برای نوازندگان متوسط تا پیشرفته
📊 جدول مشخصات فنی
🎼 ویژگی | 📌 توضیحات |
---|---|
🎵 نام اثر | سرو و بید |
🎤 خواننده | مرضیه |
🎻 آهنگساز | پرویز یاحقی |
🖋 ترانهسرا | رحیم معینی کرمانشاهی |
🎼 دستگاه | بیات اصفهان |
🎶 مایه | ر |
📝 آوانگاری | احمد جباریان |
🖨 فرمت نت | PDF قابل چاپ |
🎯 سطح نوازندگی | متوسط تا پیشرفته |
🎸 مناسب برای سازهای | تار، ویولن، سنتور |
📝 متن کامل شعر «سرو و بید»
سروی و بیدی بر لب جویی گرم سخن بودند
بیخبر از خود هر چه تو گویی چون دل من بودندسرو خودآرا مست و طربزا بر سر ناز آمد
بید کهن را دید و بگفتا کز تو چه باز آمدمن که تو بینی سرکش و سبزم
شاهد گلشن ایجادم
مست غرورم و آزادم من
کرده به قامت شور قیامت
پیکر خرم و آزادم
غرق سرورم و دلشادم منآسیب خزان هرگز کی برگ و برم ریزد
گر برف زمستانها یکجا به سرم ریزدچون پیری که دهد پندی به سخن بید آمد
منِ آشفتهسر ای جوان، جهان دیدهام
ز من بشنو که دلسردی خزان دیدهام
ز گشت زمان چه دانی؟
تو را هرگز کسی سایهای نبیند به بر
که بگذارد خسی یا گلی در آن سایه زند
چه حاصل ز سرگرانی؟
اگر افتاده حالم
وگر بشکسته بالم
همین بس مرا
که هر کس مرا
بخواند به سایبانیسروی و بیدی بر لب جویی گرم سخن بودند
بیخبر از خود هر چه تو گویی چون دل من بودند
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.