توضیحات
🎼 نت به حریم خلوت خود شبی پریسا | تصنیفی در دستگاه ماهور
نت «به حریم خلوت خود شبی پریسا» یکی از آثار دلانگیز موسیقی سنتی ایرانی است که در دستگاه ماهور اجرا شده و با صدای نافذ بانو پریسا (فاطمه واعظی) جان گرفته است. این اثر که بر اساس اشعار هاتف اصفهانی شکل گرفته، با فضای معنوی، عارفانه و عاشقانهی خود، نمونهای تمامعیار از تلفیق موسیقی ایرانی با ادبیات کلاسیک محسوب میشود.
🔖 فهرست مطالب محصول
دستهبندی | بخشها |
---|---|
🎶 اطلاعات موسیقایی | دستگاه ماهور، سبک سنتی کلاسیک، مناسب برای آموزش آواز |
🧑🎤 درباره هنرمند | بانو پریسا (فاطمه واعظی)، تولد ۱۳۲۸، شهسوار |
📜 اشعار | غزلی کامل از هاتف اصفهانی با حال و هوای عرفانی و غمانگیز |
🎯 مناسب برای | هنرجویان ردیفخوانی، پژوهشگران موسیقی، علاقهمندان آواز |
🧾 جدول مشخصات نت «به حریم خلوت خود شبی»
ویژگی | توضیحات |
---|---|
🎼 نام تصنیف | به حریم خلوت خود شبی |
🧑🎤 خواننده | بانو پریسا (فاطمه واعظی) |
🪕 دستگاه موسیقی | ماهور |
📝 شاعر | هاتف اصفهانی |
🎵 سبک | موسیقی سنتی ایرانی – کلاسیک آوازی |
🗓️ سال اجرا | پیش از انقلاب (تاریخ دقیق نامشخص) |
🎯 مناسب برای | علاقهمندان به آواز سنتی، تحلیلگران شعر، هنرجویان ردیفخوانی |
🎤 درباره بانو پریسا
فاطمه واعظی ملقب به پریسا، از برجستهترین خوانندگان زن موسیقی سنتی ایران است. او در ۲۵ اسفند ۱۳۲۸ در شهسوار (تنکابن کنونی) دیده به جهان گشود. با بهرهگیری از استعداد ذاتی و آموزش در محضر استادان برجسته، خیلی زود در عرصه موسیقی درخشید. اگرچه دوران فعالیت رسمیاش کوتاه بود، آثار ماندگاری از خود به جای گذاشت که هنوز در محافل هنری و آموزشی کاربرد دارند.
🎧 چرا این اثر ارزشمند است؟
🎼 اجرا در دستگاه اصیل ماهور
📜 شعر عمیق و معناگرا از هاتف اصفهانی
👩🎤 صدای دلنشین و تفسیر آوایی عمیق بانو پریسا
🧑🏫 مناسب برای آموزش آواز ایرانی و تمرین تحریرهای سنتی
🎓 کاربردی برای دانشجویان موسیقی، پژوهشگران و علاقهمندان آواز ایرانی
✍️ متن کامل شعر تصنیف «به حریم خلوت خود شبی» – هاتف اصفهانی
به حریم خلوت خود شبی، چه شود نهفته بخوانیم
به کنار من بنشینی و، به کنار خود بنشانیممن اگر چه پیرم و ناتوان، تو ز آستان خودت مران
که گذشته در غمت ای جوان، همه روزگار جوانیممنم ای برید و دو چشم تر، ز فراق آن مه نوسفر
به مراد خود برسی اگر، به مراد خود برسانیمچو برآرم از ستمش فغان، گله سر کنم من خستهجان
بَرَد از شکایت خود زبان، به تفقّدات زبانیمبه هزار خنجرم ار عیان، زند از دلم رود آن زمان
که نوازد آن مه مهربان، به یکی نگاه نهانیمز سموم سرکش این چمن، همه سوخت چون بَر و برگ من
چه طمع به ابر بهاری و، چه زیان ز باد خزانیمشدهام چو هاتف بینوا، به بلای هجر تو مبتلا
نرسد بلا به تو دلربا، اگر از این بلا برهانیم
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.