توضیحات
نت قصهگو اسدالله ملک دلکش
احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان این آوانگاری را انجام دادهاست.
دستگاه سهگاه
ای روزگار بی امان ای قصه گوی بیزبان
چون دایه های مهربان در گوشم از سوزی بخوان
شاید شبی خوابم برد
هستی که آسایش ندارد
موج است و آرامش ندارد
با من سر سازش ندارد
میخواهم از جان روزگار را
آن مستی سنگین که غمها
از قلب بیتابم برد
شاید شبی خوابم برد
برق است و توفان است و گیتی موج سنگین
باد است و باران است و من بر تخت سنگی
ای روزگار فتنه جو افسانه ای با من بگو
تا پیش از آن روزی که این غم
با اشک سوزان دمادم
در کام سیلابم برد
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.