توضیحات
شبنورد محمدرضا لطفی دشتی می نیما فریدونی تار
شبنورد محمدرضا لطفی دشتی می نیما فریدونی تار
شب است و چهره ي ميهن سياهه
نشستن در سياهي ها گناهه
تفنگم را بده تا ره بجويم
که هرکه عاشقه پايش به راهه
برادر بيقراره، برادر شعله واره
برادر دشت سينه اش لاله زاره
شب و درياي خوف انگيز و طوفان
من و انديشه هاي پاک پويان
برايم خلعت و خنجر بياور
که خون مي بارد از دلهاي سوزان
برادر نوجوونه، برادر غرق خونه
برادر کاکلش آتشفشونه
تو که با عاشقان درد آشنايي
تو که همرزم و هم زنجير مايي
ببين خون عزيزان را به ديوار
بزن شيپور صبح روشنايي
برادر بي قرار برادر نوجوونه
برادر شعله واره برادر غرق خونه
برادر کاکلش آتشفشونه
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.