توضیحات
کتاب تصنیفهای دوره قاجار فرامرز پایور انتشارات ماهور
تصنیفهای دورهی قاجار
بهروایت استاد عبدالله دوامی
سال انتشار : 1403
تعداد صفحه: 408
قطع: رحلی کوچک
شابک: 9790802628106
هنرمندان :
آوانگاری: فراز مجیبی
درباره اثر :
براساس نوشتهی استاد فرامز پایور
استاد عبدالله دوامی به دلیل بهرهمندی و ارتباط گسترده با نوازندگان شاخص و راویان اصلی ردیف و خوانندگان و تصنیفسازان مختلف و نیز مهارت در نوازندگی ضرب و خوانندگی، به عنوان مهمترین مرجع و راوی ردیف آوازی و تصانیف دوره قاجار محسوب می شد. نوع نگاه زیباشناسانه در انتخاب تصانیفی که با اصالتهای موسیقی دستگاهی همگن و منطبق هستند درمقابل تصانیفی که از عیار هنری کمتری برخوردار بوده و یا بیشتر جنبه مردمپسند داشته اند، اصلیترین ویژگی روایت او از تصانیف دوره قاجاراست. کاملترین آوانگاری کارگان ایشان مربوط است به نوشته استاد فرامرز پایور که در این کتاب به عنوان مرجع اصلی قرار گرفت. علاوه بر تطبیق دقیق حروف و کلمات شعر با نتها نسبت به مرجع اصلی، تلاش کردهام تا نوع آوانگاری باعث ارتباط بیشتر خوانندگان و نوازندگان، در سطوح مختلف هنری با آن شود.
فهرست:
مقدمه
علائم و نشانه ها ………
بخش اول
تصنیف های دستگاه ها
دستگاه شور ….
ای آمان …..
به یاد داری…
گر به تو افتدم نظر
نازار دلی را…..
گر تیغ بارد….
هر چه کنی……
زلف مشگینت
شبی مجنون….
شبی یاد دارم….
دلم بی جمالت….
هر که را که بخت…
به جهان خرم از آنم….
هاتفی از گوشه …
چشم بی شرم…..
لبش میبوسم و……
چه شورها…………..
شراب ناسازگارم….
عید است ……
تا کی به تمنا….
جزای آنکه…..
نادیده و نشناخته…..
دستگاه سه گاه
سلسله ی موی دوست
گفتم که طاووس…
تو مو می بینی ……
از غم عشقت….
د از این دلم….
ما نتوانیم و عشق….
صبحدم از مشرق
عروس گل …..
مولود نبی…..
از غم عشق تو…..
از پس به تار زلفت
چه کند بنده
هر که را که بخت……
افتخار همه آفاقی…
بماندیم و ما …..
الا اگر میام دهی…..
مکن ای دوست….
دستگاه نوا
جانم جانم…..
چشم رضا و مرحمت
ما را همه شب……
. اگر آن عهد شکن…..
درد عشق……
رفتم در میخانه
نبود از رخت….
وقت را غنیمت دن.
دستگاه همایون ….
داد از این بیداد.
ساقی ساقی…..
زلفت که هزاران
تا شد دل من…
ه ما را نبود دلی…
خوش بود .یاری….
زلف و خالت….
آنکه هلاک من….
از ناز دو چشمان تو……
عقرب زلف کجت…..
به جهان خرم از آنم….
هر که را که بخت……
به خدا اگر بمیرم…..
هنگام فراق یار…..
باد صبا….
سه پنج روز است…..
صورتگر نقاش…
از نوک مژگان میزنی
مه من سر برار….
تو به گوش گوشواره …
از دست محبوب….
دستگاه چهارگاه
آسمان هر شب
ای کشور حسود
از پس به تار زلفت
بیا تا گل برافشانیم.
صورتگر نقاش…..
ای آیتی از رویت…
نگارا…..
در عشق تو…..
عید است ……
دستگاه ماهور
به شب وصلت…..
صورتگر نقاش
ز دست محبوب
ما غیر تو در
بهت قول داد
ای تیر غمت
ای زلف سرکجت
در فکر تو بودم
نرگس مستی
من ندانستم
دائم به من….
عشق تو آتش
ای نفس قدس تو…
مرا عشقت……
از دست یارم….
تاب بنفشه….
چشم رضا و مرحمت
ز من نگارم…..
بلبل شوریده…..
اگر آن عهد شکن….
با مدعی مگویید.
اکنون که مرا…..
خون چو سرچشمه
روی دلکش…
سالها قد تو را…..
تا کی به تمنا ….
بخش دوم
تصنیف های آوازها
ابوعطا
ای پادشه خوبان……
بهار دلکش
ای از فروغ رویت …..
تو مو میبینی ……
سالها قد تو را…..
ای شکسته دل …..
ای که به پیش قامت……
بخت جوان…
گریه کنم تا به کی
جز به عنوان ساقی.
تا چند به دنبال …..
ما در عفرت
دال خوش
ترک چشمش
بیات ترک
اگر من
یک رقیب
وچه شود به جهرمی
همچو فرهاد بود.
شروع به جدایی کن
یاد فرح بخش
های حلقه من
رحم ای خدای دادگر
افشاری
دل میرود از دستم
. گفتمت دل مبند
علم را بردی
صبح شد باز
پارم به زیر نسترن
و دیدم صنمی
باد خزان
نمی دانم چه د
نکنم اگر چاره
دوش دوش
به یک نگاه
دوش که آن گرد
تو ای تاج
از کلم رها…
نه قدرت
جان برخی
امروز ای فرشته
ای دست حق
باد خزانی
دشتی
خواهم که بر زلفت
گل پیش کی
گر من از سرزنش
شانه بر زلف پریشان
شبها و اشتیاقت
گل عذارم چرا
تا هم عشق تو
هنگام می و
گریه را به مستی
آب حیات
تنگ آن عالم
گریه کن که گر
خواهند مرا
بیات اصفهان
ای پادشه خوبان
میشم قدام است.
بیا تا گل برافشانیم.
باشد از لعل تو……
من ندانستم
وای نه من
از غم عشقت…..
آخر عمر شب است……
ایران هنگام کار است…
امشب به پر
نادیده رخت
چین زلف مشگین
دمیده شد سنبل
گو به ساقی
تا رخت مقید
دل میرود از دستم
تا تاب و توانم هست
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.