توضیحات
کتاب عطر بنفشه حبیبالله بدیعی انتشارات مولف
گردآورنده: منوچهر سهیلی
نام کتاب و مولف
شناسنامه کتاب
معرفی همراهان در گردآوری این کتاب
تصویر استاد حبیب الله بدیعی
مقدمه فهرست
دو تصویر از استاد حبیب الله بدیعی
زندگینامه استاد حبیب الله
اظهار نظر هنرمندان در مورد توان نوازندگی استاد بدیع
تصویر اصلی پرویز یاحقی و حبیب الله بدیعی
متن نامه و دستخط پرویز یاحقی در مورد حبیب الله بدیعی
عکس یادگاری منوچهر ساعدی در کنار استاد حبیب الله بدیعی
تصویر منوچهر سهیلی شمیرانی مولف
زندگینامه هنری منوچهر سهیلی معلم
آهنگ ها
سفر کنم تنها روم تنها ره صحرا روم
کجا میروی کجا میروی به کوی تو بی اختیار آمدم
میگریزم میگریزم اشک حسرت از چه ریزم
چو مجنون گیرم از عاشقان نشانه کعبه
رنگ از روی شب پریده سر زد از افق ناگهان سپیده
خیز و بیا که تازه شد روی چمن ز باران
از من حکایتی نو از حال گل تو بشنو
یک عمر در آرزویت خدا خدا کرده دلم
اگر با من بودی چه طوفانها گوئی به پا می شد
رفته بودم از پریشانی ره صحرا بگیرم
الهی اگر عاشق شود روزی چو من دیوانه کن
به شهرو دیاری ببر تو مرا که نور خدا باشد و من و تو
آواره دیوانه ام من بس کن
تو اگر خواهی که ببینی حالم به میخانه بیا
من که با تو شناختم فروغ جاودان منم
من آن سرو چمنم بدین قامت که منم بهای گل شکنمنام کتاب و مولف
شناسنامه کتاب
معرفی همراهان در گردآوری این کتاب
تصویر استاد حبیب الله بدیعی
مقدمه فهرست
دو تصویر از استاد حبیب الله بدیعی
زندگینامه استاد حبیب الله
اظهار نظر هنرمندان در مورد توان نوازندگی استاد بدیع
تصویر اصلی پرویز یاحقی و حبیب الله بدیعی
متن نامه و دستخط پرویز یاحقی در مورد حبیب الله بدیعی
عکس یادگاری منوچهر ساعدی در کنار استاد حبیب الله بدیعی
تصویر منوچهر سهیلی شمیرانی مولف
زندگینامه هنری منوچهر سهیلی معلم
آهنگ ها
سفر کنم تنها روم تنها ره صحرا روم
کجا میروی کجا میروی به کوی تو بی اختیار آمدم
میگریزم میگریزم اشک حسرت از چه ریزم
چو مجنون گیرم از عاشقان نشانه کعبه
رنگ از روی شب پریده سر زد از افق ناگهان سپیده
خیز و بیا که تازه شد روی چمن ز باران
از من حکایتی نو از حال گل تو بشنو
یک عمر در آرزویت خدا خدا کرده دلم
اگر با من بودی چه طوفانها گوئی به پا می شد
رفته بودم از پریشانی ره صحرا بگیرم
الهی اگر عاشق شود روزی چو من دیوانه کن
به شهرو دیاری ببر تو مرا که نور خدا باشد و من و تو
آواره دیوانه ام من بس کن
تو اگر خواهی که ببینی حالم به میخانه بیا
من که با تو شناختم فروغ جاودان منم
من آن سرو چمنم بدین قامت که منم بهای گل شکنم
بیا بیا دل ستمدیده مرا عاشق تر کن
گل کرده پونه دوباره در سینه دلم بیقراره
شب آمد ز گرد ره میروی کجا خانه که را می کنی تو روشن
هنوز اگر مبدل فروزان شب سیاه تو شمع سوزان
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.