توضیحات
نت سنگ صبور حبیبالله بدیعی رحیم معینی کرمانشاهی مرضیه
دستگاه شور
آوانگاری احمد جباریان
سنگ صبور
عشوه از حد میبرد چشم تو ای سرچشمه عشق و جوانی
فتنه بر پا می کند ناز تو ای خو کرده با نامهربانی
گه چو دریا پر ز رازی گه چو دشتی سینه بازی
گه چو آتش گرم مهری گه چنان گل غرق نازی
چون خم بی باده گه بی جوش و تابی
چون شراب کهنه گه پر التهابی
جای آن سنگ صبور ای قصه گو با من بگو
تا به تنهایی کنم با او زمانی گفتگو
تا شود صبرش تمام و بشکند در پای من
سنگ از آن نامهربان شد مهربان تر وای من
عشوه از حد می برد چشم تو ای سرچشمه ی عشق و جوانی
فتنه بر پا می کند ناز تو ای خو کرده با نامهربانی
آخر ای زیبای من افسونگری اندازه دارد
هر زمان بینم ترا چشمت فریبی تازه دارد
من از آن روزی که بستم با تو پیوند محبت
گرچه گل بودی ندیدم از تو لبخند محبت
سوختم پروانه سان از داغ این زود آشنایی
ساختم اما نکردم شکوه از درد جدایی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.