توضیحات
دیدم صنمی دستگاه شور گوشهی شهناز ابوالقاسم عارف قزوینی نیما فریدونی سهتار
تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی سه تار نیما فریدونی تصنیف دیدم صنمی عارف قزوینی
تصنیف دیدم صنمی عارف قزوینی آموزش و اجرا با سه تار نیما فریدونی خرداد 1394
تصنیف دیدم صنمی عارف قزوینی آموزش و اجرا با سه تار نیما فریدونی خرداد 1394
تصنیف دیدم صنمی دستگاه شور گوشه شهناز عارف قزوینی . نیما فریدونی سه تار.mp4
تصنیف دیدم صنمی دستگاه شور گوشه شهناز عارف قزوینی . نیما فریدونی سه تار.mp4
کلاس درس نیما فریدونی آموزش سه تار ضبط شده توسط ملیحه نوروزی 10
کلاس درس نیما فریدونی آموزش سه تار ضبط شده توسط ملیحه نوروزی 10
01 – Didam Sanami-Aref Ghazvini.mp3
دیدم صنمی ابوالقاسم عارف قزوینی شور ر نیما فریدونی سهتار.mp4
از کتاب خوشهچین
دیدم صنمی ابوالقاسم عارف قزوینی شور ر نیما فریدونی سهتار
پٌرواضح است که ظهور اندیشه قومیت ایرانی در مفهوم جدیدش، حاصل کوشش های جمعی از روشنفکران ایران است، که در آستانه مشروطیت با تاثیرپذیری از مفهوم ناسیونالیسم در اندیشه متفکران اروپایی شکل گرفته است. اگر مفهوم ملیت را در معنای جدید آن در نظر بگیریم با توجه به اینکه مفهوم ملیت یکی از موضوعات اصلی شعر دوران مشروطیت است و با بودن شاعر عظیم الشان ایران مداری چون “ملک الشعرای بهار”، شاید در نظر بعضی از اهل تحقیق، عنوان “شاعر ملی” برای “عارف قزوینی” چندان مناسب نباشد. اما حق این است که “عارف” بی چون و چرا “شاعر ملی ایران” است و این عنوان قَبایی است که فقط بر قامت او، دوخته شده است و برازنده اوست.
يكی از شخصيتهای تاثيرگذار انقلاب مشروطه در زمينه شعر و ادبيات و موسیقی و ايجاد شور و هيجان عاطفی، كه به گفته صاحبنظران يكی از رئوس مثلث شاعران بارز آزاديخواهی (در كنار “فرخی يزدی” و “میرزاده عشقی”) است، “عارف قزوينی” است. تاثير “عارف” نه تنها در مقام شاعر، بلكه به علت احاطه وی بر موسيقی و دارا بودن صدايی خوش، و احساس بالایش، در تصنيف های وطنی او، نمود پيدا مي كند كه اولين نمونه های تصنيف فاخر فارسی هستند. تصنيف هايی كه به لحاظ ترانه، تا حد شعر تعالی يافته اند و همچنين به جهت موسيقايی، به قدری به آلام و حرف دل مردم نزديك بوده اند كه در كمتر زمانی در دل و جان مردم جای گرفته و دهان به دهان مي چرخيدند و از اين رو مردم، ایشان را “شاعر ملي” نام نهادند.
دیوان” عارف”، یکی از پر شورترین دیوانهای قرون اخیر است. هیجانی که در پشت کلمات “عارف” نهفته است از عصاره روح او و صدق عاطفی شگفت آوری حکایت میکند، که تمام قواعد تاریخ ادبی و نظریه های نقد را جاروب می کند؛ کمتر شعری از شعرهای “عارف” را می توان سراغ گرفت که غلطی دستوری یا عروضی، در آن وجود نداشته باشد، با این همه خواننده را در همان نگاه نخستین تسخیر و جذب میکند.
آنچه از شعر “عارف” به جای مانده، حاصل غم ها و شادی های اصیل اوست که غم و شادیِ بخشِ عظیمی از جامعه و تاریخ ماست. اگر جامعه در واقعه ای، فریب خورده و به شبهه قهرمانی از جنس سید “ضیاءالدین طباطبایی” امید بسته است، این امید و دلبستگی را او، با تمام صداقت خویش انعکاس داده است: “ای دست حق پشت و پناهت باز آ” و اگر از رجٌلی سیاسی، در خشم شده است، این خشم و نفرت جامعه را، آیینه وار در شعر خود بازتاب داده است.
خودش در جایی نوشته است: “از تمام کارهایم که در تمام عمر از روی یک عقیده پاک و مقدس کرده ام حالا پشیمانم. آخر این چه بدبختی است که دامنگیر من شده است؟ “فرمانفرما” با من بد، “سلیمان میرزا” هم بد، “قوام السلطنه” بد، “تقی زاده” هم بد، “نصرۀالدوله” هم بد، “ملک الشعرا” هم بد، مرتجع و آزادیخواه هر دو دشمن… یک نفر دوست برای روز بیچارگی خود نگاه نداشته ام.”
حال بواسطه مطلبی که زنده یاد “عارف”، خود در دیوانش ذکر کرده و بعلت اینکه هیچ یک از تصنیف ها در زمان حیاتش با صدای وی ضبط نشده است، بازخوانی تصنیف های عارف (بویژه توسط متأخرین) دچار تحریف و اشتباهات فراوان و دخالت سلیقه خواننده ها و تنظیم کنندگان شده است، برآن شدیم که تصنیف های ساخته شده توسط این آزادیخواه بزرگ منش را، در حد توان و یک به یک، و در پست های متوالی، به سمع مخاطبین عزیز برسانیم.”عارف” در دیوان خود و در مقدمه تصنیف هایش می نویسد:…از دلتنگی های من یکی آنکه در همین دوره زندگانی خود، من آنچه را که بنام من می خوانند اغلب غلط است، فقط چند نفری که اولِ آنها “شکرالله خان” است، بواسطه اینکه اغلب در موقع ساختن تصنیف با من بوده اند توانسته اند از عهده آن برآیند…
اثری که بعنوان اولین تصنیف در دیوان “عارف” آمده است، “دیدم صنمی” نام دارد، که در دستگاه شور اجرا می شود. این تصنیف توسط “سیما بینا”، “ایرج بسطامی”، “صدیق تعریف” و “محمدمنتشری” باز خوانی شده است.
“عارف” در دیوان خود در مورد این تصنیف مینویسد: تقریبا در هجده سالگی قبل از آمدن به تهران گفته ام (١٣١۵ هجری قمری). این تصنیف در رشت به عشق یک ارمنی زاده گفته شده است.
منابع:
-مقاله ای از دکتر شفیعی کدکنی
-انجمن ادبی عارف قزوینی
دیدم صنمی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
«دیدم صنمی سروقد و روی چو ماهی»
تکآهنگ اثر عارف قزوینی
سبک موسیقی سنتی ایرانی
ترانهسرا عارف قزوینی
آهنگساز عارف قزوینی
این اثر با صدای خوانندگانی چون سیما بینا، علیرضا افتخاری و ایرج بسطامی اجرا شدهاست.
«دیدم صنمی سروقد و روی چو ماهی» یا بهاختصار «دیدم صنمی»، نخستین تصنیف عارف قزوینی است که سال ۱۳۱۵ ه. ق در دستگاه شور ساخته شد.
سیما بینا، علیرضا افتخاری، ایرج بسطامی و بهرامجی تاکنون این تصنیف را اجرا کردهاند.
ماجرای تصنیف
عارف قزوینی دیدم صنمی را در هجدهسالگی، قبل از آمدن به تهران به عشق دختری ارمنی به نام خانمبالا ساخته است.
متن تصنیف
دیدم صنمی سروقد و روی چو ماهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
افکنده به رخسار چو مه زلف سیاهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
گر گویم سروش نبود سرو خرامان
این قسم شتابان چون کبک خرامان
ور گویم گل پیش تو گل همچو گیاهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
این نیست مگر آینه لطف الهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
صدبار گداییش به از منصب شاهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.