توضیحات
گر رقیب آید رکنالدین مختاری نیما فریدونی تار
گر رقیب آید رکنالدین مختاری نیما فریدونی تار
تصنیف (اشاره به حملۀ قشون روس تزاری به پایتخت)
ملکالشعرای بهار
ملکالشعرای بهار » تصنیفها
گر رقیب آید بر دلبر من
جوشد از غیرت دل اندر بر من
مکر و شیادی بود لشکر او
عشق و آزادی بود لشکر من
من بیپروا را چه هراس از دشمن
خدا خدا دهد بر دشمن ظفری ما را
یا که من از خون او رنگ کنم بستر او
یاکه او از خون من رنگ کند پیکر من
دستاز این دستهٔشمشیرکهدر دست من است
نکشم تا نکشد دست، رقیب از سر من
ای رقیبان وطن به کجا، به کجا خانهٔ ماست!
اندکی دورترک که نه این، که نه این جای شماست!
برچین برچین دامن که دامن ندهیم
برو ای ابله که ما تن ندهیم
ز آتشش پروا ندارد دل من
حالت پروانه دارد دل من
بسته صیادش پر و بال امید
چون پرد پروا ندارد دل من
من بیپروا را چه هراس از دشمن
خدا خدا دهد بر دشمن ظفری ما را
گرکشد خنجر بت کافر به قصد من و دل
ذرهای پروا ازین دعوا ندارد دل من
با رقیبان وطن از من دلخون گویید
دلبرم را به شما وانگذارد، دل من
ای رقیبان وطن به کجا، به کجا خانهٔ ماست!
اندکی دورترک که نه این، که نه این جای شماست!
برچین برچین دامن که دامن ندهیم
برو ای ابله که ما تن ندهیم
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.