توضیحات
نت خاطره حبیبالله بدیعی تورج نگهبان مرضیه
آوانگاری احمد جباریان
آواز دشتی
خاطره
روزگاری ای آشنای من همزبان من بودی شب همه شب
دلفریب من بیوفای من مهربان من بودی شب همه شب
گذشته ها رفت و دگر نمیاید کو آن یاریها مهر و دلداریها
که جانم بیاساید
گذشته ها رفت و دگر نمیاید زان تب داریها شمع و بیداریها
غمی بر دل افزاید
مستی و بیخبری به کجا به کجا شد
بیخبر از تو کنون دل خسته چرا شد
زان همه بگذشته ما خاطره ای مانده بجا
صحبت و مستی کو لذت هستی کو کجا شد قرارم دریغا بهارم کو
جز تو که چون جانی شمع شب زاری
نگاری که دل را به دستش سپارم کو
خاطره تو بجا بود این شبها بیتو دگر منم و غم تو تنها
شراب آرزوها ای شب به ساغرم کو
نگاه گرم و گویا امشب برابرم کو
دگر چه میخواهم من چو کشیده ای از بر من دامن
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.