‎⁨نت گریه را به مستی ابوالقاسم عارف قزوینی

50 هزار تومان

‎⁨نت گریه را به مستی ابوالقاسم عارف قزوینی دشتی لا
گریه را به مستی بهانه کردم
شکوِه‌ها ز دست زمانه کردم
آستین چـو از دیده برگرفتم
سیل خون به دامان روانه کردم
نالـه دروغـیـن اثــر نـدارد
شام ما چو از پی سحر ندارد
مرده بهتر زآن کو ، هنر ندارد
گریه تا سحرگه من عاشقانه کردم
همچو چشم مستت جهان خراب است
رخ مپوش که ایـــن دور انتخاب است
مــن تـــو را بـه خـــوبــی نشـانه کردم
دلا خمــوشـــی چرا چو خــم نجـوشی چرا
برون شـد از پرده راز تــو پــرده‌پوشــی چرا
راز دل همــان به نهفتـه ماند
گفتنـش چو نتوان نگفته ماند
فتنـه به کـه یک چند خفته ماند
گنـــج بــر درِ دل خـــزانه کردم
باغبان چه گویم به من چه‌ها کرد
کینـــه‌هــای دیـرینــه بـرمـلا کرد
دسـت مـن ز دامـان گل جدا کرد
تا به شاخه گل یک دم آشیانه کردم


گریه را به مستی بهانه کردم عبد الوهاب شهیدی, جواد معروفی | Persian Music:’Gherye’ Abdolvahab Shahidi

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “‎⁨نت گریه را به مستی ابوالقاسم عارف قزوینی”
سبد خرید
Select your currency
IRHT هزار تومان
پیمایش به بالا