نبود ز رخت علیاکبر شیدا نوا سل نیما فریدونی تار
نبود ز رخت علیاکبر شیدا نوا سل نیما فریدونی تار
نبود ز رخت علیاکبر شیدا دستگاه نوا مایه‌ی سل نیما فریدونی تار کتاب خوشه‌چین
نبود ز رخت علیاکبر شیدا دستگاه نوا مایه‌ی سل نیما فریدونی تار کتاب خوشه‌چین
نبود ز رخت قسمت ما غیر نگاهی
آن هم ندهد دست مگر گاه و بگاهی
به امید نگاهی ببینم مهر و ماهی
بگویم ای نگار من چه بی مهر و وفایی چه پر جور و جفایی
هر کس که لب لعل تو را جانم لعل تو را دید و به خود گفت
هتاک چه خوش کنده عقیق جانم کنده عقیق یمنی را
بشینم سر راهی به امید نگاهی ببینم مهر و ماهی
بگویم ای نگار من چه بی مهر و وفایی چه پر جور و جفایی
دوش دوش دوش دوش که آن مه لقا با وفا خوش ادا با صفا
دوش دوش دوش از برم آمد و بنشست برده دین و دلم از دست
آتشم در دلم سرزد جانم سرزد جانم سرزد
زان رخ همچو آذر زد جانم ذر زد جان ذر زد
سوخت سوخت سوخت سوخت همه خرمنم کشته عشقت منم
یک سره جان و تنم ای صنم بد مکن
بیش از این ظلم بی حد مکن سوخت سوخت سوخت
نقد و بررسی‌ها
هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.