توضیحات
نت شکایت معشوق آتش دل تاج اصفهانی
تصنیف آتش ِ دل
دل در آتش غم رخت تا که خانه کرد
دیده سیل خون به دامنم بس روانه کرد آفتاب عمر من فرو رفت و ماهم از افق چرا
سر برون نکرد هیچ صبح دم نشد فلق چون شفق زخون دل مرا لاله گون نکرد
ز روی مهت جانا پرده بر گشا در آسمان مه را منفعل نما
به ماه رویت سوگند که دل به مهرت پایبند به طره ات جان پیوند قسم به زند و پازند*
به جانم آتش افکند فراق رویت یک چند بیا نگارا جمال خود بنما ز رنگ و بویت خجل نما گل را رو در طرف چمن بین
بنشسته چو من دل خون بس ز غم/ یاری غنچه دهن گل درخشنده چهره تابنده غنچه در خنده بلبل نعره زنان
هر که جوینده باشد یابنده دل دارد زنده بس کن آه و فغان ز جور مه رویان شکوه گر سازی به ششدر
محنت مهره اندازی همچون سالک دست خود بازی همچون سالک دست خود بازی
* زند : تفسیر اوستا ( کتاب مقدس زردشتیان ) (پازند نیز تفسیر زند است .کتب مقدس زردشت)
** ششدر: اصطلاحی است در بازی نرد و عبارت از آنستکه یکی از بازیکنان شش خانه جلوی مهره های حریف را گرفته باشد و او نتواند مهره های خود را حرکت بدهد (کنایه از عالم سرگشتگی)
Taj Esfehani تصنیف آتش ِ دل تاج اصفهانی
آتش دل آواز ابوعطا جلالالدین تاج اصفهانی عبدالحسین برازنده حسن صدر سالک.mp4
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.